داستانک: او پشت در می ماند؟ «گاهی اوقات حس می کنی به او نیاز داری! ولی نمیدونی کی؟ چه روزی؟ چه ساعتی؟ قراره از راه برسه! ولی میدونی که باید منتظرش باشی.» قوری را از آب پر می کنی تا اگر از راه رسید، عاشقانه هایت را با چایی گرم تقدیم او کنی. حس می کنی… بیشتر »
نظر دهید »