با پای دل رفتن، دل می خواهد!
دلی که در ثانیه های عمر خود در عطش وصل شاهرگ هستی اش، دست و پا می زند، دل نیست!
دل سیاه و چرکین، محفل ورود معشوق نیست!
#با_پای_دل_رفتن_دل_می_خواهد!
دلی که از فراز و نشیب های خط روزگار، بالا و پایین می شود، با هر مشتی در حاشیه ای محو می شود، دل نیست!
رفتن و ماندن در خانه محبوب، چیزی فراتر از پای دل می خواهد!
#پای_ایمان_به_آرمان_های_محبوب…
«إنّی لَمْ أخرُجْ أشِرًا و لا بَطِرًا و لا مُفسِدًا و لا ظالمًا، و إنّما خَرجْتُ لِطَلبِ الإصلاحِ فی اُمّةِ جَدّی مُحمّدٍ صلّی الله علیه و آله؛ اُریدُ أن آمُرَ بالمَعروفِ و أنهَی عَنِ المُنکِر، و أسیرَ بسیرةِ جَدّی و سیرةِ أبی علیّ بنِ أبیطالبٍ علیه السّلام»
رفتن با پای دلی از برای تفرج، فساد و خرابی، ظلم و ستم و…. خلاف غایت خلقت و تربیت است.
#پای_اصلاح_و_علمِ_امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر_می_خواهد!
«أیُّها النّاسُ! إنّ اللهَ ما خَلَقَ خَلْق ََ اللهِ إلاّ لِیَعرِفوهُ؛ فإذا عَرَفوهُ عَبَدوهُ، و استَغْنوا بِعبادتِه عَن عبادةِ ما سِواهُ.
فقالَ رَجُلٌ: یابنَ رسولِ اللهِ! ما معرِفةُ اللهِ عَزّوجلَّ؟
فقالَ: معرفةُ أهلِ کلِّ زمانٍ، إمامَهُ الذّی یجِبُ علیهِم طاعَتُهُ.»
دلی که از معرفت و شناخت امام زمان خود، سیراب نشده است، چه گونه زخم این عطشِ عدمِ معرفت را التیام می بخشد.
و اما پایان این دل و پای شکسته خورده اش چه می شود؟!
« أن الذی یدعو لزواره فی السماء أکثر ممن یدعون لهم فی الأرض»
> به قلم استاد مدرسه علمیه الزهراء رمشک؛ خانم مجدم